بهار

به انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت

بهار

به انتظار فصل تو تمام فصل ها گذشت

خیلی سخته

خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ...  

خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ...  

خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ...  

خیلی سخته که روز تولدت ،همه بهت تبریک بگن ،جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ...  

خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوستت نداره ...  

خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی خوامت.....

به سختی یا به آسانی

به آسانی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد

ولی به سختی میشه در قلب او جایی پیدا کرد

به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد

ولی به سختی میشه اشتباهات خود را پیدا کرد.

به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد

ولی به سختی میشه زبان را کنترل کرد.

به راحتی  میشه کسی را که دوستش داریم از خود برنجانیم

ولی به سختی میشه این رنجش را جبران کنیم.

به راحتی میشه کسی را بخشید

ولی به سختی میشه از کسی تقاضای بخشش کرد.

به راحتی  میشه به رویاها فکر کرد

ولی به سختی میشه برای بدست آوردن یک رویا جنگید.

به راحتی میشه هر روز از زندگی لذت برد

ولی به سختی میشه به زندگی ارزش واقعی داد.

به راحتی میشه به کسی قول داد

ولی به سختی میشه به آن قول عمل کرد.

به راحتی میشه دوست داشتن را بر زبان آورد

ولی به سختی میشه آنرا نشان داد

به راحتی میشه اشتباه کرد

ولی به سختی میشه از آن اشتباه درس گرفت.

به راحتی میشه گرفت

ولی به سختی میشه بخشش کرد.

به راحتی میشه یک دوستی را با حرف حفظ کرد

ولی به سختی میشه به آن معنا بخشید.

و در آخر:

به راحتی میشه این متن را خوند

ولی به سختی میشه به آن عمل کرد

خسته ام ای خدا

خسته ام ای خدا ...خسته از همه چیز...خسته از این زندگی

 خسته از این نفس کشیدن...خسته از این شکایت..............

 ای خدا دلم خیلی گرفته

 چرا باهام حرف نمیزنی

چرا چیزی بهم نمیگی...چرا اینهمه سکوت میکنی...آخه سکوت تا کی؟!

 منکه دیگه خسته شدم...خسته از اینهمه گریه...خسته از اینهمه آه کشیدن...خسته شدم...خسته

خدایا کاش برای یکبار هم که شده جوابمو میدادی

 سخته برام سخت خیلی سنگینه برام

دیگه تحمل نفس کشیدنو ندارم...خیلی برام سنگینه این نفس

دارم ذره ذره نابود میشم

کاش میگفتی بهم

کاش میگفتی روزهای خوبی در انتظارم خواهد بود یا تا ابد باید اسیر غم باشم...

خدایا کاش میشد رفت ...یه جای دور خیلی دور از اینجا دور از همه دور از این آشناها دور از زندگی

کاش میشد نفس نکشید کاش میشد زندگی نکرد...کاش میشد...

ای خدا دیگه منم مثل تو تنها هستم تنهای تنها.غمگین و بیکس...

میگم خدا نکنه قهر تو منو گرفته باشه!نکنه تو خودت میخوای من برای همیشه تو عذاب باشم

ولی من شنیدم خدا بنده هاشو دوست داره.باورم نمیشه تو بخوای منو زجر بدی...حتی اگر من در حق تو بدی کرده باشم

میدونم بنده خوبی برات نبودم .اما خدایا تو کمکم کن...کاش میشد دستمو بگیری ...کاش میشد اشکهامو تو پاک کنی کاش میشد دستتو رو موهام بکشی...

خسته ام خدا خسته

خدا کمکم کن

حرفهایی برای تو

گاهی اوقات به این فکر میکنم که خدایا من تو زندگیم چه گناهی کرده بودم...؟! که این زجرو باید تحمل کنم...

شنیدن صدای تو حالا شده برام یه آرزو... فقط یه آرزو..............یعنی میشه...؟

کاش میشد فقط یکبار دیگه ،فقط چند لحظه صدای نازنینتو میشنیدم.نمیدونی چقدر دلتنگ صداتم....

چه زود فراموشم کردی...؟!!! تو بودی که می گفتی محاله فراموشم کنی ...می گفتی محاله منو از یاد ببری...می گفتی غیر ممکنه دوستم نداشته باشی...

اما حالا فراموشم کردی...منو از یاد بردی...دیگه دوستم هم نداری...

حالا من ماندم و یک دنیا خاطره از تو ...با کوله باری از غم و غصه...

حالا هرشب اشکهام همدمم میشن...به یاد تو رو گونه هام جاری میشن...بهم دلداری میدن... برام لالایی میخونن...

...........اما چه فایده ؟! تو که دیگه نیستی...!؟

نیستی تا ببینی مردنمو...نابودشدنمو...شکستنمو...

نیستی تا ببینی اشک ریختنمو...آه کشیدنمو...افسوس خوردنمو...

چی شد گذاشتی رفتی؟!...آخه بی انصاف حداقل نگفتی چرا رفتی!؟ چرا منو رها کردی!؟ چرا تنهام گذاشتی...!؟

رفتی بی آنکه پشت سرتو نگاه کنی!!! رفتی بی آنکه یه ببخشید هم بگی...!!!

 

 

 

با تو ولی تنها

بها زندگیم زمستان شد آفتاب عشقم غروب و صبح امیدم شب 

همه ی اینها با رفتن تو رنگی واقعی بر خود کشیدند اما قبول باور آنها همیشه برای 

تو مشکل بود هیچ وقت نمی خواستی باور کنی با رفتنت می توانی مرا از پای در آری. 

آری میتوانم به خود تلقین کنم که تو توانستی. 

ای کاش خود را به این شکل وابسته بودن با تو نمیکردم، هیچ وقت فکرش را نمیکردم  

که یک روز تو بتوانی مرا به این شکل اسیر آرزوهای خود کنی 

خیال می کردی با نبودنت میمیرم آری مردم 

فکر می کردی یک گوشه مینشینم آری تنهای تنها نشستم  

اما دیگر فایده نداره، تا کی منتظر بنشینم برگردی تو که از اولش فکر رفتن بودی 

ولی بیچاره دل من که هیچ وقت نخواست باور کند که تو موندنی نیستی.